بریده‌ای از کتاب شب های روشن اثر فیودور داستایفسکی

علیرضا

علیرضا

1403/9/19

بریدۀ کتاب

صفحۀ 52

به یاد می‌آورم که آن روز هم رویاهایم پر از اندوه بود و گرچه پیش از آن وضع بهتر نبود، با وجود این احساس می‌کردم که زندگی پیش از آن انگاری آسان‌تر بود و آرام تر و این فکر سیاه این جور در سیاهی غوطه‌ور نبود...

به یاد می‌آورم که آن روز هم رویاهایم پر از اندوه بود و گرچه پیش از آن وضع بهتر نبود، با وجود این احساس می‌کردم که زندگی پیش از آن انگاری آسان‌تر بود و آرام تر و این فکر سیاه این جور در سیاهی غوطه‌ور نبود...

16

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.