بریده‌ای از کتاب خال سیاه عربی اثر حامد عسکری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 151

شب. این عمیق سرمه‌ای باشکوه، این بزرگ و طولانی و ژرف، این پهنه تفکر و گریه... بارها که شب، ماه کامل بوده، رفته‌ام توی تراس و به قرص روشنش نگاه کرده‌ام. آه که این قرص دوست‌داشتنی توی نعلبکی شب آرامبخش‌ترین قرص جهان است. بارها خودم را ته چاهی دیده‌ام که ماه دهانه آن است و بارها فکر کرده‌ام که چگونه به دهانه آن برسم.

شب. این عمیق سرمه‌ای باشکوه، این بزرگ و طولانی و ژرف، این پهنه تفکر و گریه... بارها که شب، ماه کامل بوده، رفته‌ام توی تراس و به قرص روشنش نگاه کرده‌ام. آه که این قرص دوست‌داشتنی توی نعلبکی شب آرامبخش‌ترین قرص جهان است. بارها خودم را ته چاهی دیده‌ام که ماه دهانه آن است و بارها فکر کرده‌ام که چگونه به دهانه آن برسم.

17

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.