بریده‌ای از کتاب گزارش خواب اثر محمد رضایی راد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 86

کاش ما هم به جای حُب آزادی، حَب آزادی داشتیم‌، نه از بهر آنکه خویشتن را به ساحل دریای آفتابی درافکنیم و عریان از خویش در آن غوطه خوریم، که به جای آن‌همه خون‌ها و زخم‌ها، با این حبّ نشاط، شادمان و بی‌بذلِ خون به ساحل آزادی می‌رسیدیم‌... اما ما شادی را گم کرده‌ایم و صدایمان نتراشیده و خش‌دار شده است، بس که فریاد سر داده‌ایم.

کاش ما هم به جای حُب آزادی، حَب آزادی داشتیم‌، نه از بهر آنکه خویشتن را به ساحل دریای آفتابی درافکنیم و عریان از خویش در آن غوطه خوریم، که به جای آن‌همه خون‌ها و زخم‌ها، با این حبّ نشاط، شادمان و بی‌بذلِ خون به ساحل آزادی می‌رسیدیم‌... اما ما شادی را گم کرده‌ایم و صدایمان نتراشیده و خش‌دار شده است، بس که فریاد سر داده‌ایم.

7

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.