بریده‌ای از کتاب بندها اثر دومنیکو استارنونه

ایلای

ایلای

1404/3/30

بریدۀ کتاب

صفحۀ 73

هر بار حس می‌کردم دارد بخشی از وجودش را _ همان بخش‌هایی را که پیش‌تر ها جذبم کرده بود_ از دست می‌دهد. بی سابقه بود. حالا داشت خودش را به خاطر من از بین می‌برد. با این حال، من این خودویرانگریِ او را مجوزی می‌دیدم برای این که باز هم از او بیش‌تر فاصله بگیرم.

هر بار حس می‌کردم دارد بخشی از وجودش را _ همان بخش‌هایی را که پیش‌تر ها جذبم کرده بود_ از دست می‌دهد. بی سابقه بود. حالا داشت خودش را به خاطر من از بین می‌برد. با این حال، من این خودویرانگریِ او را مجوزی می‌دیدم برای این که باز هم از او بیش‌تر فاصله بگیرم.

5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.