بریده‌ای از کتاب بیمار خاموش اثر الکس میکیلیدس

بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

She was my invitation to life, one I grasped with both hands. So this is it, I remember thinking. This is love. "او دعوت من به زندگی بود و انگار مرا با دست‌هایش گرفته و نگه می‌داشت. این‌ها را خوب به یاد دارم و این عشق است"

She was my invitation to life, one I grasped with both hands. So this is it, I remember thinking. This is love. "او دعوت من به زندگی بود و انگار مرا با دست‌هایش گرفته و نگه می‌داشت. این‌ها را خوب به یاد دارم و این عشق است"

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.