بریده‌ای از کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

محبوبه

محبوبه

4 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 17

به درخت خشک پیاده‌رو خیره شد: برف شاخه‌ها را خم کرده بود و در بارش بعد حتماً می‌شکستشان. آدم‌ها هم مثل درخت‌ها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانه های آدم وجود داشت و سنگينی‌اش تا بهار دیگر حس میشد. بدیش این بود که آدم‌ها فقط یک بار می‌مردند و همین یک بار چه فاجعه دردناکی بود... ●سمفونی مردگان: عباس معروفی

به درخت خشک پیاده‌رو خیره شد: برف شاخه‌ها را خم کرده بود و در بارش بعد حتماً می‌شکستشان. آدم‌ها هم مثل درخت‌ها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانه های آدم وجود داشت و سنگينی‌اش تا بهار دیگر حس میشد. بدیش این بود که آدم‌ها فقط یک بار می‌مردند و همین یک بار چه فاجعه دردناکی بود... ●سمفونی مردگان: عباس معروفی

2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.