بریده‌ای از کتاب دفتر روشنایی: از میراث عرفانی بایزید بسطامی اثر محمد بن علی سهلگی

نیما حسینی

نیما حسینی

2 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 94

از پدرم شنیدم که می‌گفت احمد بن خضرویهٔ بلخی بر بایزید وارد شد. بایزید او را گفت: «تا کی از این سیر و گشت؟» گفت آب چون در یک جای بماند عفونت گیرد. بایزید گفت: «دریا باش تا عفونت نگیری.» دفتر روشنایی/ بایزید بسطامی

از پدرم شنیدم که می‌گفت احمد بن خضرویهٔ بلخی بر بایزید وارد شد. بایزید او را گفت: «تا کی از این سیر و گشت؟» گفت آب چون در یک جای بماند عفونت گیرد. بایزید گفت: «دریا باش تا عفونت نگیری.» دفتر روشنایی/ بایزید بسطامی

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.