بریدهای از کتاب خون دل: کنکاش تاریخی نامه منشور روحانیت اثر جواد موگویی
1402/10/29
صفحۀ 221
وقتی خبر سرایش بیتِ «سزد ز دانهی انگور سبحهای سازم، برای رفتن میخانه استخاره کنم» {توسط امام} را به آیتالله حایری یزدی دادند و گفتند «دیگر بیدینیای نمانده که آقاروحالله نکرده است. فلسفه که میگوید. اهل عرفان هم که هست. این هم از شعرش! میخواهد از دانهی انگور تسبیح بسازد و برای رفتن به میخانه استخاره کند! او را از حوزه بیرون نمیکنید؟»، شیخ گفته بود «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. من تعجب میکنم که چرا ایشان به فکر استخاره افتاده است؟!»
وقتی خبر سرایش بیتِ «سزد ز دانهی انگور سبحهای سازم، برای رفتن میخانه استخاره کنم» {توسط امام} را به آیتالله حایری یزدی دادند و گفتند «دیگر بیدینیای نمانده که آقاروحالله نکرده است. فلسفه که میگوید. اهل عرفان هم که هست. این هم از شعرش! میخواهد از دانهی انگور تسبیح بسازد و برای رفتن به میخانه استخاره کند! او را از حوزه بیرون نمیکنید؟»، شیخ گفته بود «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. من تعجب میکنم که چرا ایشان به فکر استخاره افتاده است؟!»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.