بریدهای از کتاب فرندز؛ دوستان و عاشقان اثر متیو پری
1404/1/14
صفحۀ 244
مارتین شین رو کرد به من و گفت《میدونی پطرس مقدس موقع واردشدن به بهشت به همه چی میگه؟》وقتی هاج و واج نگاهش کردم، مردی که زمانی رئیس بود، گفت:《پطرس میگه هیچ جای زخمی نداری؟ وقتی اکثر آدمها با افتخار جواب میدهند خب نه راستش ندارم، پطرس میگه چرا نداری؟ هیچی توی زندگیت ارزش جنگیدن نداشت؟》
مارتین شین رو کرد به من و گفت《میدونی پطرس مقدس موقع واردشدن به بهشت به همه چی میگه؟》وقتی هاج و واج نگاهش کردم، مردی که زمانی رئیس بود، گفت:《پطرس میگه هیچ جای زخمی نداری؟ وقتی اکثر آدمها با افتخار جواب میدهند خب نه راستش ندارم، پطرس میگه چرا نداری؟ هیچی توی زندگیت ارزش جنگیدن نداشت؟》
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.