بریدهای از کتاب کجا می ریم بابا؟ اثر ژان-لویی فورنیه
1403/10/10
صفحۀ 160
دیگر نمیدانم که چه کسی هستم، دیگر نمیدانم که کجا هستم، دیگر نمیدانم که چند سالهام. فکر میکنم که همیشه سی ساله بودهام و همه چیز را به تمسخر گرفتهام. احساس میکنم که وارد یک نمایش مضحک شدهام، فقط شوخی و لودگی میکنم و هیچ چیزی را به جد نمیگیرم. بازهم به گفتن و نوشتن چیزهای چرندیات ادامه میدهم. راهم به یک مسیر بی سرانجام ختم خواهد شد، زندگیام به یک بن بست.
دیگر نمیدانم که چه کسی هستم، دیگر نمیدانم که کجا هستم، دیگر نمیدانم که چند سالهام. فکر میکنم که همیشه سی ساله بودهام و همه چیز را به تمسخر گرفتهام. احساس میکنم که وارد یک نمایش مضحک شدهام، فقط شوخی و لودگی میکنم و هیچ چیزی را به جد نمیگیرم. بازهم به گفتن و نوشتن چیزهای چرندیات ادامه میدهم. راهم به یک مسیر بی سرانجام ختم خواهد شد، زندگیام به یک بن بست.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.