بریدهای از کتاب بندها اثر دومنیکو استارنونه
1404/5/18
صفحۀ 149
چهقدر بیزارم از این که مامان با گرز حکومت کرد، بابا هم به شکنجه تن داد و هیچ وقت عصیان نکرد. و چهقدر از بابا بیزارم که هیچ وقت جلو مامان طرف ما را نگرفت و برایمان قدم از قدم برنداشت.
چهقدر بیزارم از این که مامان با گرز حکومت کرد، بابا هم به شکنجه تن داد و هیچ وقت عصیان نکرد. و چهقدر از بابا بیزارم که هیچ وقت جلو مامان طرف ما را نگرفت و برایمان قدم از قدم برنداشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.