بریده‌ای از کتاب ناخلف اثر حسام آبنوس

زینب

زینب

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 156

قاسم تنهایی‌اش را با آسمان قسمت می‌کند. اینجا که هستم، تنهایی را بیشتر از هرزمان دیگری لمس می‌کنم. تنها راه خروجم از این وضعیت تماشای آسمان شب است؛ یعنی آدم‌هایی که آسمان شب را تماشا می‌کنند تنهاترند؟ انگار قاسم تنها بود؛ هیچ کس نمی‌فهمیدش و او به آسمان پناه برده بود.

قاسم تنهایی‌اش را با آسمان قسمت می‌کند. اینجا که هستم، تنهایی را بیشتر از هرزمان دیگری لمس می‌کنم. تنها راه خروجم از این وضعیت تماشای آسمان شب است؛ یعنی آدم‌هایی که آسمان شب را تماشا می‌کنند تنهاترند؟ انگار قاسم تنها بود؛ هیچ کس نمی‌فهمیدش و او به آسمان پناه برده بود.

3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.