بریده‌ای از کتاب آقاروح الله: بررسی دوران طلبگی امام خمینی در بستر تاریخ: حیات روح خدا اثر حمیدرضا باقری
1403/2/27
صفحۀ 208
آقا غزلی گفته بود که یک بیت آن این است: سزد ز دانه انگور سبحه ای سازم برای رفتن میخانه استخاره کنم. دانه انگور را به تسبیح تشبیه کردن، آن هم‌برای رفتن به میخانه! و مناسبت"می"و "انگور" و "استخاره" و "تسبیح"! داد مقدسین را در آورده بود. کار به شکایت پیش مرحوم حاج شیخ عبدالکریم کشید. گفته بودند: آقا روح الله دیگر چه بی دینی که نکرده است!فلسفه که می گوید!این هم شعرش!اهل عرفان هم که هست!او را از حوزه بیرون کنید. مرحوم حاج شیخ گفته بود: 《در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. من تعجب می کنم که چرا ایشان به فکر استخاره افتاده است!》
آقا غزلی گفته بود که یک بیت آن این است: سزد ز دانه انگور سبحه ای سازم برای رفتن میخانه استخاره کنم. دانه انگور را به تسبیح تشبیه کردن، آن هم‌برای رفتن به میخانه! و مناسبت"می"و "انگور" و "استخاره" و "تسبیح"! داد مقدسین را در آورده بود. کار به شکایت پیش مرحوم حاج شیخ عبدالکریم کشید. گفته بودند: آقا روح الله دیگر چه بی دینی که نکرده است!فلسفه که می گوید!این هم شعرش!اهل عرفان هم که هست!او را از حوزه بیرون کنید. مرحوم حاج شیخ گفته بود: 《در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. من تعجب می کنم که چرا ایشان به فکر استخاره افتاده است!》
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.