بریدۀ کتاب
1403/5/12
4.3
30
صفحۀ 204
عباس به آسمان نگاه کرد. چشمانش خیس اشک شد و گفت: - خدایا مرا ببخش. برادرم و فرزندانش تشنه باشند و من آب بنوشم؟ هرگز، هرگز...
عباس به آسمان نگاه کرد. چشمانش خیس اشک شد و گفت: - خدایا مرا ببخش. برادرم و فرزندانش تشنه باشند و من آب بنوشم؟ هرگز، هرگز...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.