بریدهای از کتاب درباری از بال و تباهی اثر سارا جی. ماس
1402/10/13
صفحۀ 708
اگه اون جنگجوی ایلیری رو نمیدیدم:حقیقت محضِ قدرت ، بهبودپذیری، افتخار و فداکاری رو نمیفهمیدم. ((کاسین)) اگه ارباب سایه هارو نمیدیدم نمیفهمیدم که خونواده همون چیزیه که خودت اونو می سازی نه اونی که درش متولد شدی. ((ازریل)) اگه عموزاده ام رو نمیدیدم هرگز نمیفهمیدم میشه حتی در تاریک ترین جهنم ها هم روشنایی رو پیدا کرد. ((موریگان)) اگه اون هیولای ریزه میزه که حتی بهتر از سمندرها میتونه جواهرات رو جمع کنه ندیده بودم قدرتم منو از بین میبرد. (( امرن)) و اگه جفتم رو ندیده بودم، پونصد سال برات صبر میکردم، هزاران سال واگه این تموم مدتی بود که اجازه ی زندگی داشتیم... انتظار اونو ارزشمند میکرد. ((فیرا))
اگه اون جنگجوی ایلیری رو نمیدیدم:حقیقت محضِ قدرت ، بهبودپذیری، افتخار و فداکاری رو نمیفهمیدم. ((کاسین)) اگه ارباب سایه هارو نمیدیدم نمیفهمیدم که خونواده همون چیزیه که خودت اونو می سازی نه اونی که درش متولد شدی. ((ازریل)) اگه عموزاده ام رو نمیدیدم هرگز نمیفهمیدم میشه حتی در تاریک ترین جهنم ها هم روشنایی رو پیدا کرد. ((موریگان)) اگه اون هیولای ریزه میزه که حتی بهتر از سمندرها میتونه جواهرات رو جمع کنه ندیده بودم قدرتم منو از بین میبرد. (( امرن)) و اگه جفتم رو ندیده بودم، پونصد سال برات صبر میکردم، هزاران سال واگه این تموم مدتی بود که اجازه ی زندگی داشتیم... انتظار اونو ارزشمند میکرد. ((فیرا))
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.