بریدهای از کتاب اگر می توانستی خورشید را ببینی اثر آن لیانگ
1403/10/4
صفحۀ 215
از گوشه ی چشم آنها را تماشا میکنم و در سکوت به خودم قول می دهم که یک روز غریبه ها اینطور به من هم توجه کنند.دیگر در گوشه و کنار نمی مانم و احساس ناراحتی و حماقت و حقارت نخواهم داشت و غرورم جریحه دار نخواهد شد. نه،کاری بزرگ میکنم و اسمم در یادها می ماند.
از گوشه ی چشم آنها را تماشا میکنم و در سکوت به خودم قول می دهم که یک روز غریبه ها اینطور به من هم توجه کنند.دیگر در گوشه و کنار نمی مانم و احساس ناراحتی و حماقت و حقارت نخواهم داشت و غرورم جریحه دار نخواهد شد. نه،کاری بزرگ میکنم و اسمم در یادها می ماند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.