بریده‌ای از کتاب ایرانی تر اثر نهال تجدد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 16

نگاهش می کردم تا کوچک می شد،محو می شد و به خود میگفتم:شاید فردا دوباره ببینمش.نهال نخستین وسوسه شرقی من بود،نخستین رایحه ای که دنبال کردم و هرگز از دست ندادم.گاهی اوقات وقتی کنار او نشسته ام سوالی به ذهنم می آید مرا تاب می دهد و ناپدید می شود:"این چیست؟" و تنها پاسخی که می توانم داد:برخورد گریزا اما استوار دو توده که شرق و غرب می نامیم،برخوردی بسیار پرتوان،شتابان که ان را با هیچ چیز دیگر در این دنیا جایگزین نخواهم کرد."

نگاهش می کردم تا کوچک می شد،محو می شد و به خود میگفتم:شاید فردا دوباره ببینمش.نهال نخستین وسوسه شرقی من بود،نخستین رایحه ای که دنبال کردم و هرگز از دست ندادم.گاهی اوقات وقتی کنار او نشسته ام سوالی به ذهنم می آید مرا تاب می دهد و ناپدید می شود:"این چیست؟" و تنها پاسخی که می توانم داد:برخورد گریزا اما استوار دو توده که شرق و غرب می نامیم،برخوردی بسیار پرتوان،شتابان که ان را با هیچ چیز دیگر در این دنیا جایگزین نخواهم کرد."

38

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.