بریدهای از کتاب نغمه ی غمگین و داستان های دیگر اثر جی. دی. سلینجر
1404/4/16
صفحۀ 94
دختری دیدم غرق در تاریکروشنایِ غروبِ پاییزی آنجا ایستاده. کاری نمیکرد که بتوانم ببینم، مگر آنجا ایستادن و تکیه دادن به نردههای ایوان، و مانع شدن از فروپاشی جهان.
دختری دیدم غرق در تاریکروشنایِ غروبِ پاییزی آنجا ایستاده. کاری نمیکرد که بتوانم ببینم، مگر آنجا ایستادن و تکیه دادن به نردههای ایوان، و مانع شدن از فروپاشی جهان.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.