بریدهای از کتاب نفرین بال سوخته: کابوس پرواز اثر زهرا افشار
1404/4/25
صفحۀ 225
من میدونم که میتونم باهاش مقابله کنم اما... مقابله با اون زن.... یعنی آزاد کردن نیرویی که توی این طلسم خفه شده! من تمام این سالها خفه شون کردم! با چرب زبونی، مهربونی، دروغ، دورویی.... با پر و بال دادن بهشون و بعدش بالشون رو شکستن، با هزار و یک ترفند و دروغ که باعث شده از همیشه بیشتر از خودم متنفر بشم و فقط روحشون رو بیهوش نگه دارم و غرایزشون رو بیدار. میفهمی چی میگم؟ (ولی فصل سیزدهم این کتاب❤)
من میدونم که میتونم باهاش مقابله کنم اما... مقابله با اون زن.... یعنی آزاد کردن نیرویی که توی این طلسم خفه شده! من تمام این سالها خفه شون کردم! با چرب زبونی، مهربونی، دروغ، دورویی.... با پر و بال دادن بهشون و بعدش بالشون رو شکستن، با هزار و یک ترفند و دروغ که باعث شده از همیشه بیشتر از خودم متنفر بشم و فقط روحشون رو بیهوش نگه دارم و غرایزشون رو بیدار. میفهمی چی میگم؟ (ولی فصل سیزدهم این کتاب❤)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.