بریدهای از کتاب آپولو؛ شبح تاریکی اثر ریک ریوردان
1404/2/13

آپولو؛ شبح تاریکی جلد 2
4.3
5
صفحۀ 210
اخم کردم. "اینکه زیادی آسون بود." مِگ انگشتش را به پس گردنم فرو کرد و گفت: "هی! یادته پرسی چی گفت؟ هیچوقت نگو موفق شدیم یا چه آسون بود. چشممون میزنی، نحس میشیم!"
اخم کردم. "اینکه زیادی آسون بود." مِگ انگشتش را به پس گردنم فرو کرد و گفت: "هی! یادته پرسی چی گفت؟ هیچوقت نگو موفق شدیم یا چه آسون بود. چشممون میزنی، نحس میشیم!"
(0/1000)
ماه آفرید
1404/2/13
1