بریده‌ای از کتاب آپولو؛ شبح تاریکی اثر ریک ریوردان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 210

اخم کردم. "اینکه زیادی آسون بود." مِگ انگشتش‌ را به پس گردنم فرو کرد و گفت: "هی! یادته پرسی چی گفت؟ هیچ‌وقت نگو موفق شدیم یا چه آسون بود. چشممون می‌زنی، نحس می‌شیم!"

اخم کردم. "اینکه زیادی آسون بود." مِگ انگشتش‌ را به پس گردنم فرو کرد و گفت: "هی! یادته پرسی چی گفت؟ هیچ‌وقت نگو موفق شدیم یا چه آسون بود. چشممون می‌زنی، نحس می‌شیم!"

77

17

(0/1000)

نظرات

بدبخت میشیم به خاک سیاه میشینیم 

1