بریدۀ کتاب

جنبش های مدرن فلسفه اروپایی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 103

فلسفه های سنتی از افلاطون گرفته تا کانت به ما آموخته اند که ذات ما بر وجودمان مقدم است و از رهگذر یک اصل ذاتی یا پیشینی همچون خدا یا علت العلل طبیعت یا عقل اول - مقدر شده که ما آن چیزی باشیم که هستیم. بر مبنای این الگو ما واجد خصیصه یا ذات انسانی هستیم که باید با وجود زمانمندِ ما در این جهان به تحقق برسد. ما همانند بازیگرانی بر روی صحنه هستیم که نمایش نامه ای را که از پیش برای ما نوشته شده اجرا میکنیم سارتر این رویکرد سنتی را سرسپردگی» یا «تبعیت» مینامد و آن را مقابل اصالت قرار میدهد. او این رویکرد را به کسانی نسبت میدهد که باور دارند وجود به معنای زیستنی از پیش تعیین شده در جامعه یا اشغال جایگاهی از پیش تعیین شده در جهان هستی است.

فلسفه های سنتی از افلاطون گرفته تا کانت به ما آموخته اند که ذات ما بر وجودمان مقدم است و از رهگذر یک اصل ذاتی یا پیشینی همچون خدا یا علت العلل طبیعت یا عقل اول - مقدر شده که ما آن چیزی باشیم که هستیم. بر مبنای این الگو ما واجد خصیصه یا ذات انسانی هستیم که باید با وجود زمانمندِ ما در این جهان به تحقق برسد. ما همانند بازیگرانی بر روی صحنه هستیم که نمایش نامه ای را که از پیش برای ما نوشته شده اجرا میکنیم سارتر این رویکرد سنتی را سرسپردگی» یا «تبعیت» مینامد و آن را مقابل اصالت قرار میدهد. او این رویکرد را به کسانی نسبت میدهد که باور دارند وجود به معنای زیستنی از پیش تعیین شده در جامعه یا اشغال جایگاهی از پیش تعیین شده در جهان هستی است.

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.