بریدهای از کتاب تعمیرکار اثر برنارد مالامود
1404/2/28
صفحۀ 62
و خدا با او بود. اما وقتی به خدا نگاه کرد، جز یک هاهای خندهٔ بلند هیچ نشنید. این همان خندهٔ محبوس در سینهاش بود.
و خدا با او بود. اما وقتی به خدا نگاه کرد، جز یک هاهای خندهٔ بلند هیچ نشنید. این همان خندهٔ محبوس در سینهاش بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.