بریدۀ کتاب

من سندبادم تو مسافر؛ ناسفرنامه ها
بریدۀ کتاب

صفحۀ 85

می‌شود نرفت و نیامد و همان‌جا ماند، اما آدمیزاد ذاتا ماجراجوست و سفر تجربه‌ی غریبی به آدم می‌دهد از درک دیگران و درک جهان و گریز از آن ایگوی وحشی که دائم به گوش آدم می‌خواند: تو مرکز جهانی.

می‌شود نرفت و نیامد و همان‌جا ماند، اما آدمیزاد ذاتا ماجراجوست و سفر تجربه‌ی غریبی به آدم می‌دهد از درک دیگران و درک جهان و گریز از آن ایگوی وحشی که دائم به گوش آدم می‌خواند: تو مرکز جهانی.

335

24

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.