بریدهای از کتاب دالرگات فروشگاه بزرگ رویا فروشی اثر لی می یه
5 روز پیش
صفحۀ 24
زمانی که بیشتر از همه دوستش دارم ، وقتی است که همه خواب اند . آن موقع است که نه حسرت گذشته را میخوریم و نه نگران آینده ایم.
زمانی که بیشتر از همه دوستش دارم ، وقتی است که همه خواب اند . آن موقع است که نه حسرت گذشته را میخوریم و نه نگران آینده ایم.
(0/1000)
نظرات
3 روز پیش
فکر میکردم دلباخته ی سیاهی شدم و اون وجود من رو با ارزش تر از زباله هایی بی مصرف و انسانی و بی احساس در خودش می پنداره... اوایل من رو فهمید و درک کرد، چون هر دو سیاه بودیم اما گذشت و گذشت... تا این که سیاهی در من به لحظه ای در تصادفی ناگهانی عمیق تر از سیاهی تکراریِ شب شد... من به دنبال نور بودم اما نوری نبود وجود من در سیاه تر از سیاهی محو شده بود🖤
2
2 روز پیش
چقدر زیبا و غم انگیز بود حرفتون ... امیدوارم در برهه ای از زندگی تون بتونین نور رو پیدا کنید :)🌱 @HasuBlack
1
Medisa
5 روز پیش
0