بریدهای از کتاب نفرین بال سوخته: کابوس پرواز اثر زهرا افشار
1404/4/25
صفحۀ 202
آوین با بی خیالی شانه بالا انداخت. به سوی سبد میوهی وسط میز دست دراز کرد و گفت: «آره میدونم. من رو از لحاظ اینکه کارهای پروا رو پیش می برم دوست داری! بعد میگن عشق مادر پاکترین عشق دنیاست! راستش من عشق پدرم به خودم رو ترجیح ...》 پروا خندید و شیرین حیرت زده شد:《این حرف ها چیه می زنی دختر؟》 آوین گازی از سیبش زد و گفت: «خودت سر کیسه ی شوخی رو باز کردی مادر من! از این به بعد، حواست به کیسه اش باشه!》
آوین با بی خیالی شانه بالا انداخت. به سوی سبد میوهی وسط میز دست دراز کرد و گفت: «آره میدونم. من رو از لحاظ اینکه کارهای پروا رو پیش می برم دوست داری! بعد میگن عشق مادر پاکترین عشق دنیاست! راستش من عشق پدرم به خودم رو ترجیح ...》 پروا خندید و شیرین حیرت زده شد:《این حرف ها چیه می زنی دختر؟》 آوین گازی از سیبش زد و گفت: «خودت سر کیسه ی شوخی رو باز کردی مادر من! از این به بعد، حواست به کیسه اش باشه!》
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.