بریده‌ای از کتاب قهرمانان المپ: قهرمان گمشده اثر ریک ریوردان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 282

« می‌دانست توضیح بهتری به دوستانش بدهکار بود اما صحبت کردن برایش خیلی سخت بود. خودش هم احساسی شبیه به ماشینی شکسته داشت- انگار کسی قسمتی از او را جدا کرده بود و دیگر کامل نمی‌شد. شاید حرکت می‌کرد، شاید حرف می‌زد، شاید به راهش ادامه می‌داد و کارش را می‌کرد. اما برای همیشه نامتعادل شده بود، هرگز مثل قبل نمی‌شد»

« می‌دانست توضیح بهتری به دوستانش بدهکار بود اما صحبت کردن برایش خیلی سخت بود. خودش هم احساسی شبیه به ماشینی شکسته داشت- انگار کسی قسمتی از او را جدا کرده بود و دیگر کامل نمی‌شد. شاید حرکت می‌کرد، شاید حرف می‌زد، شاید به راهش ادامه می‌داد و کارش را می‌کرد. اما برای همیشه نامتعادل شده بود، هرگز مثل قبل نمی‌شد»

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.