بریدهای از کتاب پنج حکایت اثر ویلیام شکسپیر
1403/12/27
صفحۀ 197
کنون ای سخنگوی بیدارمغز/ یکی داستانی بیارای نغز سخن چون برابر شود با خرد/ روان سر آینده رامش برد حکایت کنند که در روزگار پیشین پادشاهی بر سریر سلطنت کشور دانمارک جای داشت به فضایل آراسته و از رذایل پیراسته، لشکری از فر او نیکنام و کشوری از داد او شادکام. قضا را به مرگی نامعلوم ناگهان درگذشت، بانوی خوبروی او ملکه گرترود هنوز ماهی دو از سوگ شوی نگذشته با برادرش کلادیوس پیمان مزاوجت بست و او به جای برادر بر تخت بنشست. .... از آن طرف شاهزاده هاملت به مکارم شجاعت و شهامت مزین بود و به میامن عزت و فتوت سرفراز. ز خوبی دیدار و گفتار اوی/ ز هوش دل و شرم کردار اوی بدان اندکی سال و چندین خرد/ که گفتی ز دانش خرد پرورد
کنون ای سخنگوی بیدارمغز/ یکی داستانی بیارای نغز سخن چون برابر شود با خرد/ روان سر آینده رامش برد حکایت کنند که در روزگار پیشین پادشاهی بر سریر سلطنت کشور دانمارک جای داشت به فضایل آراسته و از رذایل پیراسته، لشکری از فر او نیکنام و کشوری از داد او شادکام. قضا را به مرگی نامعلوم ناگهان درگذشت، بانوی خوبروی او ملکه گرترود هنوز ماهی دو از سوگ شوی نگذشته با برادرش کلادیوس پیمان مزاوجت بست و او به جای برادر بر تخت بنشست. .... از آن طرف شاهزاده هاملت به مکارم شجاعت و شهامت مزین بود و به میامن عزت و فتوت سرفراز. ز خوبی دیدار و گفتار اوی/ ز هوش دل و شرم کردار اوی بدان اندکی سال و چندین خرد/ که گفتی ز دانش خرد پرورد
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.