بریدهای از کتاب اینجا بدون تو اثر محبوبه بلباسی
5 روز پیش
صفحۀ 174
«گفت امشب اعزام داریم به هر کی زنگ زدن زمان بیشتر خواسته و آمادگی نداشته چه کار کنم ؟» حرف هایش توی سرم اکو میشد .احساس کردم لبهایم میلرزد .روی هم فشردمشان.« مگه خودت از شهدا نخواستی؟» جوابش را گرفت.
«گفت امشب اعزام داریم به هر کی زنگ زدن زمان بیشتر خواسته و آمادگی نداشته چه کار کنم ؟» حرف هایش توی سرم اکو میشد .احساس کردم لبهایم میلرزد .روی هم فشردمشان.« مگه خودت از شهدا نخواستی؟» جوابش را گرفت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.