بریده‌ای از کتاب گتسبی بزرگ اثر اف. اسکات فیتزجرالد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 223

«من فکر کردم تو آدم نسبتاً صاف و راستی هستی، فکر کردم غرور پنهانت همینه.» گفتم: «من سی سالمه، پنج سال پیرتر از آن هستم که به خودم دروغ بگم و اسم‌ش رو بگذارم شرافت»

«من فکر کردم تو آدم نسبتاً صاف و راستی هستی، فکر کردم غرور پنهانت همینه.» گفتم: «من سی سالمه، پنج سال پیرتر از آن هستم که به خودم دروغ بگم و اسم‌ش رو بگذارم شرافت»

2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.