بریده‌ای از کتاب در جستجوی زمان از دست رفته: گریخته اثر مارسل پروست

مریم

مریم

1403/11/28

بریدۀ کتاب

صفحۀ 2

می‌پنداشتم که به عنوان تحلیل‌گر دقیق خودم هیچ‌چیز را نادیده نگرفته‌ام، گمان می‌کردم از کنه دل خودم خبر دارم. اما عقل آدمی، با همه‌ی روشنی‌اش، ناتوان است از دیدن عنصرهایی که تشکیلش می‌دهند و به آنها گمان نمی‌رود، تا این‌که پدیده‌ای که توانایی مشخص کردنشان را دارد آنها را از حالت فراری که اغلب درآنند به حالت رو به انسجام درآورد. خطا بود این‌که پنداشته بودم کنه دلم را می‌بینم.

می‌پنداشتم که به عنوان تحلیل‌گر دقیق خودم هیچ‌چیز را نادیده نگرفته‌ام، گمان می‌کردم از کنه دل خودم خبر دارم. اما عقل آدمی، با همه‌ی روشنی‌اش، ناتوان است از دیدن عنصرهایی که تشکیلش می‌دهند و به آنها گمان نمی‌رود، تا این‌که پدیده‌ای که توانایی مشخص کردنشان را دارد آنها را از حالت فراری که اغلب درآنند به حالت رو به انسجام درآورد. خطا بود این‌که پنداشته بودم کنه دلم را می‌بینم.

68

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.