بریده‌ای از کتاب شش کلاغ اثر لی باردوگو

Aurora

Aurora

1403/11/19

بریدۀ کتاب

صفحۀ 149

کز به پشتی صندلی‌اش تکیه داد. «آسون ترین راه برای دزدیدن کیف یه نفر چیه؟» اینژ گفت:«خنجرو بذاری رو گلوش؟» جسپر گفت:«تفنگو بزاری پشت گردنش؟» نینا گفت:«زهر بریزی توی فنجونش؟» ماتیاس حیرت زده گفت:«عجب آدم های مزخرفی هستین!»

کز به پشتی صندلی‌اش تکیه داد. «آسون ترین راه برای دزدیدن کیف یه نفر چیه؟» اینژ گفت:«خنجرو بذاری رو گلوش؟» جسپر گفت:«تفنگو بزاری پشت گردنش؟» نینا گفت:«زهر بریزی توی فنجونش؟» ماتیاس حیرت زده گفت:«عجب آدم های مزخرفی هستین!»

15

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.