بریدهای از کتاب جنایت و مکافات اثر فیودور داستایفسکی
1403/1/2
صفحۀ 87
افکارش پراکنده بودند. روی هم رفته هر فکری در این لحظه برایش دشوار مینمود. دلش میخواست بکلی خود را فراموش کند، همه چیز را فراموش کند، آنگاه بیدار شود و همه چیز را از نو آغاز کند.
افکارش پراکنده بودند. روی هم رفته هر فکری در این لحظه برایش دشوار مینمود. دلش میخواست بکلی خود را فراموش کند، همه چیز را فراموش کند، آنگاه بیدار شود و همه چیز را از نو آغاز کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.