بریده‌ای از کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ) اثر محسن کاظمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 40

بعد از آن دیدار سرنوشت ساز ، آتشی در جانم شعله ور شد و آرام و قرار از من ربود . از آن به بعد زندگی ام غیرمعمول شد ، دلم میخواست کاری بکنم ؛اما چه کاری ؟!؟

بعد از آن دیدار سرنوشت ساز ، آتشی در جانم شعله ور شد و آرام و قرار از من ربود . از آن به بعد زندگی ام غیرمعمول شد ، دلم میخواست کاری بکنم ؛اما چه کاری ؟!؟

7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.