بریدهای از کتاب داستان راستان اثر مرتضی مطهری
1403/3/22

4.5
53
صفحۀ 36
مردی از سفر حج برگشته سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق تعریف میکرد، مخصوصاً یکی از همسفران خویش را بسیار میستود که، چه مرد بزرگواری بود، ما به معیت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم، یکسره مشغول طاعت و عبادت بود، همینکه در منزلی فرود میآمدیم او فوراً به گوشهای میرفت و سجادهٔ خویش را پهن میکرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول میشد. امام فرمود: «پس چه کسی کارهای او را انجام میداد؟ و که حیوان او را تیمار میکرد؟» _ البته افتخار این کارها با ما بود. او فقط به کارهای مقدس خویش مشغول بود و کاری به این کارها نداشت. _ «بنابراین همهٔ شما از او برتر بودهاید.»
مردی از سفر حج برگشته سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق تعریف میکرد، مخصوصاً یکی از همسفران خویش را بسیار میستود که، چه مرد بزرگواری بود، ما به معیت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم، یکسره مشغول طاعت و عبادت بود، همینکه در منزلی فرود میآمدیم او فوراً به گوشهای میرفت و سجادهٔ خویش را پهن میکرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول میشد. امام فرمود: «پس چه کسی کارهای او را انجام میداد؟ و که حیوان او را تیمار میکرد؟» _ البته افتخار این کارها با ما بود. او فقط به کارهای مقدس خویش مشغول بود و کاری به این کارها نداشت. _ «بنابراین همهٔ شما از او برتر بودهاید.»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.