بریدهای از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم اثر نادر ابراهیمی
1404/4/3
صفحۀ 33
قهر، زبان استیصال است. قهر ،پرتابِ کدورتهاست به ورطه سکوتِ موقت؛ و این کاریست که به کدورت، ضخامتی آزاردهنده میدهد. قهر، دو قُفله کردن دَریست که به اجبار،زمانی بعد،باید گشوده شود،و هرچه تعداد قفلها بیشتر باشد و چفت و بستها محکمتر،دَر،ناگزیر،با خشونتِ بیشتر گشوده خواهد شد. و راستی که چه خاصیت؟ من و تو،شاید از همان آغاز دانستیم که سخن گفتنِ مداوم_و حتی دردمندانه_در باب یک مشکل،کاری است به مراتبْ انسانیتر از سکوت کردن دربارهی آن.
قهر، زبان استیصال است. قهر ،پرتابِ کدورتهاست به ورطه سکوتِ موقت؛ و این کاریست که به کدورت، ضخامتی آزاردهنده میدهد. قهر، دو قُفله کردن دَریست که به اجبار،زمانی بعد،باید گشوده شود،و هرچه تعداد قفلها بیشتر باشد و چفت و بستها محکمتر،دَر،ناگزیر،با خشونتِ بیشتر گشوده خواهد شد. و راستی که چه خاصیت؟ من و تو،شاید از همان آغاز دانستیم که سخن گفتنِ مداوم_و حتی دردمندانه_در باب یک مشکل،کاری است به مراتبْ انسانیتر از سکوت کردن دربارهی آن.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.