بریده‌ای از کتاب لیلی نام تمام دختران زمین است اثر عرفان نظرآهاری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 29

خدا گفت: لیلی درد است. درد زادنی نو. تولدی به دست خویشتن. شیطان گفت: آسودگی‌ست. خیالی‌ست خوش. خدا گفت: لیلی، رفتن است. عبور است و رد شدن. شیطان گفت: ماندن است. فرورفتن در خود. خدا گفت: لیلی جستجوست. لیلی نرسیدن است و بخشیدن. شیطان گفت: خواستن است. گرفتن و تملک. خدا گفت: لیلی سخت است. دیر است و دور از دست. شیطان گفت: ساده است. همین‌جایی و دم دست. و دنیا پر شد از لیلی‌های زود. لیلی‌های ساده اینجایی. لیلی‌های نزدیک لحظه‌ای. خدا گفت: لیلی زندگی‌ست. زیستنی از نوع دیگر. لیلی جاودانگی شد و شیطان دیگر نبود. مجنون، زیستنی از نوع دیگر را برگزید و می‌دانست که لیلی تا ابد طول می‌کشد.

خدا گفت: لیلی درد است. درد زادنی نو. تولدی به دست خویشتن. شیطان گفت: آسودگی‌ست. خیالی‌ست خوش. خدا گفت: لیلی، رفتن است. عبور است و رد شدن. شیطان گفت: ماندن است. فرورفتن در خود. خدا گفت: لیلی جستجوست. لیلی نرسیدن است و بخشیدن. شیطان گفت: خواستن است. گرفتن و تملک. خدا گفت: لیلی سخت است. دیر است و دور از دست. شیطان گفت: ساده است. همین‌جایی و دم دست. و دنیا پر شد از لیلی‌های زود. لیلی‌های ساده اینجایی. لیلی‌های نزدیک لحظه‌ای. خدا گفت: لیلی زندگی‌ست. زیستنی از نوع دیگر. لیلی جاودانگی شد و شیطان دیگر نبود. مجنون، زیستنی از نوع دیگر را برگزید و می‌دانست که لیلی تا ابد طول می‌کشد.

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.