بریده‌ای از کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 205

صورتم را به شانه اش گذاشتم و گفتم دلم میخواهد ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچکس از عشق ما با خبر نشود.آدم ها حسودند،زمانه بخیل است،و دنیا عاشق کش است.

صورتم را به شانه اش گذاشتم و گفتم دلم میخواهد ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچکس از عشق ما با خبر نشود.آدم ها حسودند،زمانه بخیل است،و دنیا عاشق کش است.

139

41

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.