بریدهای از کتاب او و گربهاش اثر ماکوتو شینکای
1404/4/19
صفحۀ 130
من میپنداشتم اگر همان کارهایی را که دیگران انجام میدادند انجام دهم، میتوانم زندگی آرام و بدون دردسری داشته باشم. اما شاید اشتباه میکردم. مردم همه جور حرفی میزدند. مثلاً میگفتند عدم موفقیت من به خاطر نسل من و یا شرایط اقتصادی جامعه است. یا اینکه میگفتند جوانها نمیتوانند شغلی را برای خودشان انتخاب کنند. شاید وقتی میگفتیم اشتباه از دنیاست و نه از ما، کمی حالمان بهتر میشد اما این هیچ مشکلی را حل نمیکرد.
من میپنداشتم اگر همان کارهایی را که دیگران انجام میدادند انجام دهم، میتوانم زندگی آرام و بدون دردسری داشته باشم. اما شاید اشتباه میکردم. مردم همه جور حرفی میزدند. مثلاً میگفتند عدم موفقیت من به خاطر نسل من و یا شرایط اقتصادی جامعه است. یا اینکه میگفتند جوانها نمیتوانند شغلی را برای خودشان انتخاب کنند. شاید وقتی میگفتیم اشتباه از دنیاست و نه از ما، کمی حالمان بهتر میشد اما این هیچ مشکلی را حل نمیکرد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.