بریده‌ای از کتاب برادران کارامازوف اثر فیودور داستایفسکی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 154

به محض اینکه در پرتگاه می‌افتم با سرِ به زیر انداخته و پاهای به هوا بلند شده در آن می‌غلتم و فرو می‌روم. و حتی خشنودم که در این فرومایگی خوار و خفیف کننده میافتم.

به محض اینکه در پرتگاه می‌افتم با سرِ به زیر انداخته و پاهای به هوا بلند شده در آن می‌غلتم و فرو می‌روم. و حتی خشنودم که در این فرومایگی خوار و خفیف کننده میافتم.

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.