بریده‌ای از کتاب حکومت نظامی (شهربندان) اثر آلبر کامو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 119

"راست است که شما دروغ میگویید و از این پس هم تا آخر دنیا دروغ خواهید گفت. بله خیلی خوب ساختارتان را درک کرده ام! شما به مردم رنج گرسنگی کشیدن و جدا شدن‌ها را داده‌اید تا مانع طغیان کردن شان بشوید. فرسوده شان میکنید، نیرو و وقت شان را هدر میدهید تا نه فرصت و نه انگیزه‌ی خشمگین شدن را داشته باشند. خیالتان آسوده، آنها درجا میزنند. به رغم تعداد زیادشان تنها هستند، مثل من که تنهایم! هر یک از ما به خاطر بزدلی دیگران تنها میماند اما من که مانند آنها به بردگی کشانده شده و تحقیر شده‌ام، به شما اعلام میکنم چیزی به شمار نمیآیید و این قدرتی را که تا چشم کار میکند تا تیرگی آسمان گسترش داده‌اید، چیزی نیست جز سایه ای که روی زمین افکنده شده و بادی خشمناک طی یک ثانیه آن را میروید و بین می برد.

"راست است که شما دروغ میگویید و از این پس هم تا آخر دنیا دروغ خواهید گفت. بله خیلی خوب ساختارتان را درک کرده ام! شما به مردم رنج گرسنگی کشیدن و جدا شدن‌ها را داده‌اید تا مانع طغیان کردن شان بشوید. فرسوده شان میکنید، نیرو و وقت شان را هدر میدهید تا نه فرصت و نه انگیزه‌ی خشمگین شدن را داشته باشند. خیالتان آسوده، آنها درجا میزنند. به رغم تعداد زیادشان تنها هستند، مثل من که تنهایم! هر یک از ما به خاطر بزدلی دیگران تنها میماند اما من که مانند آنها به بردگی کشانده شده و تحقیر شده‌ام، به شما اعلام میکنم چیزی به شمار نمیآیید و این قدرتی را که تا چشم کار میکند تا تیرگی آسمان گسترش داده‌اید، چیزی نیست جز سایه ای که روی زمین افکنده شده و بادی خشمناک طی یک ثانیه آن را میروید و بین می برد.

24

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.