بریدهای از کتاب اعمال انسانی اثر هان کانگ
1403/8/20
صفحۀ 52
به زخم چرکین پهلویم فکر میکنم به گلوله ای که آنجا را شکافت آن سرمای عجیب و نیروی آن ضربه ی اولیه که فورا تبدیل به توده ای آتشین در درونم شد. به سوراخی که در پهلوی دیگرم ایجاد کرد از آنجا بیرون پرید، و خون داغ از بدنم به بیرون فواره زد. به تفنگی که از آن شلیک شد. به آن ماشه ی صاف و صیقلی به چشمانی که مرا زیر نظر گرفته بودند. به چشمان کسی که دستور شلیک را داد
به زخم چرکین پهلویم فکر میکنم به گلوله ای که آنجا را شکافت آن سرمای عجیب و نیروی آن ضربه ی اولیه که فورا تبدیل به توده ای آتشین در درونم شد. به سوراخی که در پهلوی دیگرم ایجاد کرد از آنجا بیرون پرید، و خون داغ از بدنم به بیرون فواره زد. به تفنگی که از آن شلیک شد. به آن ماشه ی صاف و صیقلی به چشمانی که مرا زیر نظر گرفته بودند. به چشمان کسی که دستور شلیک را داد
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.