بریده‌ای از کتاب اسم تو مصطفی است: زندگی نامه داستانی مصطفی صدرزاده به روایت سمیه ابراهیم پور همسر شهید اثر راضیه تجار

بریدۀ کتاب

صفحۀ 85

❤️ کارهایت غافلگیرم می کرد، اما دیوانگی هایت را دوست داشتم. تو آدم پیش بینی نشده ای بودی و من تو را با همه ی ویژگی هایت دوست داشتم. همین که بودی، همین که به صدایت گوش می کردم، طرز صحبتت، تکه کلامت، نگاه کردنت، خندیدنت، نظردادنت، پیشنهادها، طرز فکرت، حتی اخم ها و مخالفت هایت. این اسمش چه بود؟ عشق؟ اگر عشق، پس من روز به روز بیشتر عاشقت می شدم.

❤️ کارهایت غافلگیرم می کرد، اما دیوانگی هایت را دوست داشتم. تو آدم پیش بینی نشده ای بودی و من تو را با همه ی ویژگی هایت دوست داشتم. همین که بودی، همین که به صدایت گوش می کردم، طرز صحبتت، تکه کلامت، نگاه کردنت، خندیدنت، نظردادنت، پیشنهادها، طرز فکرت، حتی اخم ها و مخالفت هایت. این اسمش چه بود؟ عشق؟ اگر عشق، پس من روز به روز بیشتر عاشقت می شدم.

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.