بریده‌ای از کتاب سیاه خون اثر کورنلیا فونکه

زورو

زورو

1404/5/17

بریدۀ کتاب

صفحۀ 262

حالشان خوب است ! اگر بلایی به سرشان آمده بود،حتما این موضوع را حس می کردی.مگر در تمام داستان ها این طور ننوشته اند؟که وقتی سر کسی که دوستش داری بلایی می آید،تو این را احساس می کنی، مثل نیشتری که به سينه ات می خورد .

حالشان خوب است ! اگر بلایی به سرشان آمده بود،حتما این موضوع را حس می کردی.مگر در تمام داستان ها این طور ننوشته اند؟که وقتی سر کسی که دوستش داری بلایی می آید،تو این را احساس می کنی، مثل نیشتری که به سينه ات می خورد .

17

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.