بریدهای از کتاب گامبی نهایی اثر جنیفرلین بارنز
1404/7/5 - 22:41
صفحۀ 275
«پسران من.» به نظر میرسید هاثورن دوباره لبخند می زند، لبخندی شرارت آمیز شبیه جیمسون، لبخندی سخت شبیه گریسون.«اگه حقیقتاً به این فایل گوش می کنین هر چقدر دوست دارین سخت گیرانه قضاوتم کنین. من با شیاطین خیلی زیادی معامله کردهام. نقص ها و ایرادهام رو ببینین.اگه لازمه، ازم متنفر باشین. امیدوارم خشم شما آتشی رو شعله ور کنه که دنیا هرگز خاموشش نکنه. «نَش.گریسون.جیمسون.زندر»اسم هایشان را یکی یکی گفت.« شما گِل بودین و من مجسمه ساز بودم، و مایه مسرت و افتخار زندگیم بود که از شما مردانی بهتر از اون چیزی بسازم که در تمام عمرم خواهم بود.مردانی که ممکنه به نامم نفرین و ناسزا بگن، ولی هرگز فراموشش نمیکنن.»
«پسران من.» به نظر میرسید هاثورن دوباره لبخند می زند، لبخندی شرارت آمیز شبیه جیمسون، لبخندی سخت شبیه گریسون.«اگه حقیقتاً به این فایل گوش می کنین هر چقدر دوست دارین سخت گیرانه قضاوتم کنین. من با شیاطین خیلی زیادی معامله کردهام. نقص ها و ایرادهام رو ببینین.اگه لازمه، ازم متنفر باشین. امیدوارم خشم شما آتشی رو شعله ور کنه که دنیا هرگز خاموشش نکنه. «نَش.گریسون.جیمسون.زندر»اسم هایشان را یکی یکی گفت.« شما گِل بودین و من مجسمه ساز بودم، و مایه مسرت و افتخار زندگیم بود که از شما مردانی بهتر از اون چیزی بسازم که در تمام عمرم خواهم بود.مردانی که ممکنه به نامم نفرین و ناسزا بگن، ولی هرگز فراموشش نمیکنن.»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
