بریدۀ کتاب
1403/2/11
صفحۀ 82
بارها رفته بود خدمت آقا، ولی نه مثل خیلیها با دستِ خالی و دلِ پُر. میگفت: «پیش آقا باید با دست پر رفت.» صبر میکرد تا پروژه های مهمش نتیجه بدهد و بتواند گزارشهایش را ببرد و برای آقا ارائه کند.
بارها رفته بود خدمت آقا، ولی نه مثل خیلیها با دستِ خالی و دلِ پُر. میگفت: «پیش آقا باید با دست پر رفت.» صبر میکرد تا پروژه های مهمش نتیجه بدهد و بتواند گزارشهایش را ببرد و برای آقا ارائه کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.