بریدۀ کتاب
1403/3/19
3.8
111
صفحۀ 281
ارمیا دیگر گریه نمیکرد. بغض جایش را به خشمی غریب داده بود. این خشم با خشمهای عادی فرق میکرد. کسی که خشمگین میشود، حرکاتش عصبی میشود و متشنج. اما ارمیا آرام بود. آرام و مصمم و بسیار خشمگین. خشمگین از زندهگی. خیلیها از زندهگی افسرده میشوند ولی ارمیا خشمگین بود.
ارمیا دیگر گریه نمیکرد. بغض جایش را به خشمی غریب داده بود. این خشم با خشمهای عادی فرق میکرد. کسی که خشمگین میشود، حرکاتش عصبی میشود و متشنج. اما ارمیا آرام بود. آرام و مصمم و بسیار خشمگین. خشمگین از زندهگی. خیلیها از زندهگی افسرده میشوند ولی ارمیا خشمگین بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.