بریدهای از کتاب سفر به انتهای شب اثر لویی فردینان سلین
1404/5/24
صفحۀ 150
چماق بالاخره صاحبش را خسته میکند، در حالی که آرزوی قدرت و ثروت، یعنی چیزی که وجود سفیدپوست تا خرخره از آن لبریز است، نه زحمتی دارد و نه خرجی، اصلاً و ابداً. بهتر است دیگر از فراعنهٔ مصر و خانهای تاتار پیش ما قمپز در نکنند! این آماتورهای باستانی در هنر والای به کار واداشتن جانور دوپا، ناشیهای ناواردی بودند که فقط ادعاشان گوش فلک را کر میکرد. این بدویها بلد نبودند بردهشان را «آقا» صدا بزنند، گاهی هم او را پای صندوق رأی بکشند، براش روزنامه بخرند، یا، در درجهٔ اول راهی میدان جنگ کنند تا آتش شور و حرارتش بخوابد.
چماق بالاخره صاحبش را خسته میکند، در حالی که آرزوی قدرت و ثروت، یعنی چیزی که وجود سفیدپوست تا خرخره از آن لبریز است، نه زحمتی دارد و نه خرجی، اصلاً و ابداً. بهتر است دیگر از فراعنهٔ مصر و خانهای تاتار پیش ما قمپز در نکنند! این آماتورهای باستانی در هنر والای به کار واداشتن جانور دوپا، ناشیهای ناواردی بودند که فقط ادعاشان گوش فلک را کر میکرد. این بدویها بلد نبودند بردهشان را «آقا» صدا بزنند، گاهی هم او را پای صندوق رأی بکشند، براش روزنامه بخرند، یا، در درجهٔ اول راهی میدان جنگ کنند تا آتش شور و حرارتش بخوابد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.