بریدهای از کتاب وطنی در بی وطنی اثر نزار قبانی
1403/10/7
صفحۀ 78
میخواهم دوستات بدارم، ای بانوی من! در روزگاری که عشق گنگ است و کلمات و دفترهای شعر گنگ؛ روزگاری که درختان بر پای خویش نمیایستند، و گنجشکان پروازکردن نمیدانند، و ستارگان درخشیدن را از یاد برده اند.
میخواهم دوستات بدارم، ای بانوی من! در روزگاری که عشق گنگ است و کلمات و دفترهای شعر گنگ؛ روزگاری که درختان بر پای خویش نمیایستند، و گنجشکان پروازکردن نمیدانند، و ستارگان درخشیدن را از یاد برده اند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.