بریدهای از کتاب مدایح بی صله اثر احمد شاملو
1404/4/14
صفحۀ 13
خوابآلوده هنوز / در بستری سپید / صبحِ کاذب / در بورانِ پاکیزهی قطبی. / و تکبیرِ پُر غریوِ قافله / که: «رسیدیم / آنک چراغ و آتشِ مقصد!» / - گرگها / بیقرار از خمارِ خون / حلقه بر بارافکنِ قافله تنگ میکنند... / «-هان! / چند قرن، چند قرن به انتظار بودهاید؟»
خوابآلوده هنوز / در بستری سپید / صبحِ کاذب / در بورانِ پاکیزهی قطبی. / و تکبیرِ پُر غریوِ قافله / که: «رسیدیم / آنک چراغ و آتشِ مقصد!» / - گرگها / بیقرار از خمارِ خون / حلقه بر بارافکنِ قافله تنگ میکنند... / «-هان! / چند قرن، چند قرن به انتظار بودهاید؟»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.