بریدهای از کتاب یک عاشقانه ی آرام اثر نادر ابراهیمی
1403/11/11
صفحۀ 47
زمانی که کودکی میخندد ، باور دارد که تمامِ دنیا در حالِ خندیدن است ، و زمانی که یک انسانِ ناتوان را خستگی از پای در میآورد ، گمان میبَرَد که خستگی ، سراسرِ جهان را از پای در آورده است . چرا ناامیدان دوست دارند که ناامیدی شان را لجوجانه تبلیغ کنند؟ چرا سرخوردگان مایلند که سرخوردگی را یک اصلِ جهانیِ ازلی-ابدی قلمداد کنند؟ چرا پوچ گرایان ، خود را برای اثباتِ پوچ بودنِ جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن میجنگیم ، پاره پاره میکنند؟ آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماری شان به تن و روحِ دیگران سرایت کند ، دلیلی بر رذالتِ بی حسابِ ایشان نیست؟ من هرگز نمیگویم در هیچ لحظهای از این سفرِ دشوار ، گرفتارِ ناامیدی نباید شد . من میگویم : به امید بازگردیم _ قبل از آنکه ناامیدی ، نابودمان کند .
زمانی که کودکی میخندد ، باور دارد که تمامِ دنیا در حالِ خندیدن است ، و زمانی که یک انسانِ ناتوان را خستگی از پای در میآورد ، گمان میبَرَد که خستگی ، سراسرِ جهان را از پای در آورده است . چرا ناامیدان دوست دارند که ناامیدی شان را لجوجانه تبلیغ کنند؟ چرا سرخوردگان مایلند که سرخوردگی را یک اصلِ جهانیِ ازلی-ابدی قلمداد کنند؟ چرا پوچ گرایان ، خود را برای اثباتِ پوچ بودنِ جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن میجنگیم ، پاره پاره میکنند؟ آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماری شان به تن و روحِ دیگران سرایت کند ، دلیلی بر رذالتِ بی حسابِ ایشان نیست؟ من هرگز نمیگویم در هیچ لحظهای از این سفرِ دشوار ، گرفتارِ ناامیدی نباید شد . من میگویم : به امید بازگردیم _ قبل از آنکه ناامیدی ، نابودمان کند .
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.